جستجو

درباره جشن یلدا در ایران باستان

یلدا

به قلم: کامران کشیری (پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی)

 

مفهوم و پیشینه شب یلدا

 

شب یلدا از قدیم نزد ایرانیان اهمیت فراوان داشته است. نام دیگر این رویداد «شب چله» است. واژه «چله» همانطور که مشخص است با عدد چهل مرتبط است که در فرهنگ‌های مختلف خاورمیانه دلالت بر فراوانــی دارد و از نشانه‌های خجستگــی، مبارکــی و بلوغ است. از این رو از دیرباز برای نشان دادن “تعداد زیاد” از همین واژه استفاده می­‌کرده‌اند، همانند بنای مشهور چهل‌ستون یا حتــی «چهل‌منار» که یکــی از نام‌های مرسوم پارسه (تخت جمشید) در دوره اسلامـــی بوده و اشاره به ستون‌های این مجموعه عظیم به ویژه کاخ آپادانا دارد. در تقویم‌‌های کهن رایج در ایران نیز با سه «چله» رو به رو هستیم: یکـی در تابستان و دوتا در زمستان.

چله‌های زمستان: عبارتند از چله بزرگ و چله کوچک.

چله بزرگ از یکم دی ماه شروع شده و تا دهم بهمن ماه ادامه دارد. چله کوچک که نصف چله بزرگ (و در نتیجه بیست روز) است، از دهم بهمن تا پایان بهمن ماه است. همه این رویدادها با موقعیت خورشید در آسمان و طول شب و روز مرتبط‌اند. در اوستا خورشید، ایزدی مستقل است. در میترائیسم رمی نیز «سُل» sol خدای خورشید، پیوند و دوستی نزدیک با میترا دارد اما با او یکی نیست. با این همه بعضا خورشید به عنوان یک از نمادهای مهر به کار رفته و به تدریج در ایران نیز این مهر و خورشید بیشتر به هم نزدیک میشوند تا سرانجام در ادبیات فارسی، “مهر” نام دیگری برای خورشید می‌شود.

 

 

شب یلدا همانطور که مـی ­‌دانیم بلندترین شب سال است و از آن پس، رفته رفته طول روزها از شب‌ها بیشتر مـی‌شود. به همین خاطر شب یلدا عملاً شب زایش خورشید است. خود واژه «یلدا» به واسطه زبان سریانـی از ریشه سامــی «ولد» آمده که به معنای زایش است و در سریانــی برابر با همان «میلاد» در عربـــی است.

بین چله بزرگ و چله کوچک جشن سَده قرار گرفته، که برخلاف نظر برخـی ارتباطـی با عدد معروف صد ندارد و در عوض جشنـی است برای چهل روزه شدن خورشید، زیرا از آغاز زایش خورشید (شب یلدا) تا جشن سَده (دهم بهمن ماه) دقیقاً چهل روز است. با این حساب جشن سَده در حقیقت جشنــــی است برای بلوغ خورشید. به این ترتیب اهمیت عدد چهل بار دیگر خود را نشان می‌دهد.

در فرهنگ عامه یا همان «فولکلور»، ایرانیان در مناطق مختلف این سرزمین پهناور برای این دو چله بزرگ و کوچک جشن‌ها و آئین‌های مختلف و متنوعــی داشتند و دارند که زنده یاد انجوی شیرازی آن‌ها را در کتاب «جشن­‌ها و آداب و معتقدات زمستان» گردآوری کرده است.

بزرگداشت زایش خورشید مخصوص ایرانیان نبود. در رم باستان، خورشید با نام «سل» Sol خدایـــی محترم بود که «خورشید شکست ناپذیر» یا Sol Invictus خوانده می­‌شد. سل در آیـین میتـرایــــی در رم باستان نیـز همکـار میتـرا محسوب می‌­شد و در معابد و پرستشگـاه‌­های میتـرا بارها این دو در کنار هم تصویر شده­‌اند. در رم باستان، بزرگتـرین شب سال را با عنوان زایش خورشید شکست‌ناپذیر یا Dies Natalis Solis Invicti جشن می­‌گرفتند و محترم می­‌داشتند.

به نظر می‌رسد همین جشن پس از مسیحــی شدن رومیان در قالب نوین جشن کریسمس تا به امروز دوام آورده باشد. ارتباط بیــن کریسمس، جشن زایش خورشید و میتـرائیسم موضوعــی است که به دلیل کمبود منابع مکتوب بیـن پژوهشگران با اختلاف نظرهای بسیاری همراه است.

آیا نباید از واژه «یلدا» استفاده کنیم؟

بارها در نوشته‌های مختلف می­‌بینیم که برخی گفته ‌اند «یلدا» واژه‌ای سریانـی است و پارســی نیست و نباید آن را استفاده کنیم. پیشنهاد این افراد این است که در عوض، استفاده از عبارت «شب چله» که اصالتاً پارســی است مناسبتر است. در بخش قبلـی دیدیم که ریشه واژه یلدا از زبان‌های سامـی و به معنای زایش است. اما آیا استفاده از عبارت «شب یلدا» در زبان فارسـی پیشینه و قدمتــی ندارد؟ پاسخ منفـی است و نویسندگـان شعرای فارسـی زبان از دیرباز از عبارت «شب یلدا» در اشعار و نوشته‌های خود استفاده کرده­‌اند. اگر بخواهیم همه واژه‌های به اصطلاح «غیر ایرانــی» را به بهانه ریشه پارسـی یا ایرانـی نداشتن از زبان فارسـی حذف کنیم، به بخش بزرگـی از دارایــــی لغوی زبان فارسـی صدمه وارد کرده­‌ایم.

 

اینک نمونه‌هایـــی از استفاده از عبارت «شب یلدا» در اشعار مشهورترین شعرای زبان فارســی را به عنوان نمونه ذکر می­‌کنیم:

 

چون حلقه ربایند بنیزه تو بنیزه          خال از رخ زنگی بزدا یی شب یلدا

(عنصری، سده پنجم هجری)

 

نور رایش تیره شب را روز نورانی کند          دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند

(منوچهری دامغانی، سده پنجم هجری، در مدح خواجه احمد وزیر سلطان مسعود غزنوی)

 

کرده خورشید صبح ملک تو            روز همه دشمنان شب یلدا

(مسعود سعد سلمان، سده پنجم هجری، در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم)

 

قندیل فروزی به شب قدر به مسجد            مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

(ناصرخسرو، سده پنجم هجری)

 

شب محنت من ز امداد فکرت     درا زی شبهای یلدا گرفته

(انوری، سده ششم هجری)

همه ایام داعی از عنا شب‌های یلدا شد           به از مدح تو صبحی نیس این شبهای یلدا را

(رشید الدین وطواط، سده ششم هجری)

گر آن کیخسرو ایران و تور است       چرا بیژن شد این در چاه یلدا

(خاقانی،سده ششم هجری، قصیده ترسائیه)

به عزت شب قدر و شب حساب برات            به حرمت شب آبستن و شب یلدا

(عطار نیشابوری، سده ششم هجری)

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش          صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

(سعدی، سده هفتم هجری)

شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری        رخت نوروز و دیدا ر تو عید ماست پنداری

(اوحدی مراغه ای، سده هشتم هجری)

صحبت حکام ظلمت شب یلداست          نور ز خورشید جوی بو که برآید

(حافظ، سده هشتم هجری)

شد دام زیر خاک ز گرد و غبار خط         زلفی که بود ا ز شب یلدا بلندتر

(صائب تبریزی، سده یازدهم)